سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
قالب وبلاگ
نویسندگان
لینک دوستان



شب عید غدیر که رفتم جهت عرض ارادت و زیارت محضر سیدالکریم(ع)....
خیلی دلم پر بود...
ساعت از نیمه شب گذشته بود...
کلی کنار ضریح تازه ساز حضرت مسلم روحمو شستشو دادم...
بعد وارد حرم شدم...
فضای حرم خلوت خلوته ...
انقدر که تمام دلتنگیمو کنار ضریح خالی کنم....
آخه میدونید چیه اونا که نیمه شبا تو حرمن یه دل تنگی دارن....
هر کی یه گوشه نشسته داره ناله میکنه...
گریه م بند نمیومد...
به ضریح مبارک حضرت حمزه(ع) که رسیدم
به هق هق افتادم...
نمیدونم چرا یه دفه یاد امام الرئوف افتادم...
زیر لب زمزمه کردم:
" آقا جان سلام منو به برادرت،امام رضامون برسون...
ازش بخواه بطلبه زودتر برم پابوسش..."
چه میدونستم دعام انقدر زود مستجاب میشه...

امروز خیلی یه دفه ای و غیر منتظره واسه فردا طلبیده شدم مشهد الرضا...

"پ.ن : جان و دلم به فدای این خاندان کرامت..."


[ چهارشنبه 90/8/25 ] [ 9:26 عصر ] [ ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 31
بازدید دیروز: 47
کل بازدیدها: 188188