دلم به دنبال نشانه ای میگردد، دراز میکشم و به آسمان خیره میشوم... هر از گاهی نسیمی صورتم را نوازش میدهد... بوی نم مستم میکند، بشارت باران است! بلند میشوم و رو به پنجره مینشینم، قنوت دستانم را به آسمان گره میزنم، خیسِ باران میشوم... حالا دلم خوب آب و جارو شد!