سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عطر ریحان
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

مثل هر روز بعد از نماز صبح رفتم سراغ کتابخانه مان
سراغ بزرگترین قفسه اش..
کتاب های این قفسه را زیاد خوانده ام
با بعضی هاشان دلم خیلی لرزیده است
اما این یکی فقط کتاب نبود!*
همه چیزش مجسم بود،
لمسش کردم،
مانوس شدم،
منقلب شدم،
اشک امانم نداد...
از اعماق وجودم احساس بیچارگی کردم...
درست مثل کسی که از قافله اش جابماند و راه تا مقصد زیاد داشته باشد!

پ.ن1:*همت به روایت همسر شهید(از سری کتابهای نیمه پنهان ماه)
پ.ن2: به نظرم هیچکس به اندازه همسر یک مرد نمیتونه اونو بشناسه و باهاش راز و رمز داشته باشه...حتی مادر و پدرش! حتی اگر عمر زندگی مشترکشون فقط 2 سال باشه!


[ چهارشنبه 91/8/10 ] [ 12:10 عصر ] [ ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

من کیستم ؟ بر جا ز کاروان سبک بار آرزو، خاکستری به راه.... گم کرده مرغ دربه دری راه آشیان، اندر شب سیاه....
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 187838