در عجبم از جوانی که راست راست در مکان عمومی با پر رویی روزه خواری میکنند،
آنوقت
پدر سالخورده و عزیز بنده
با مشکلات خاص خودش و با بیماری دیابت و خانه نشینی اش
آنقدر به درگاه خدا عجز و ناله و التماس میکند تا بتواند این ماه رمضان را هم روزه بگیرد!
اگر به او میگفتی که نمیتوانی روزه بگیری،
گریه اش میگرفت و میگفت: " من تا به این سن روزه نخورده ام...خدایا خودت کمکم کن.."
و بعد هم
خدایش کمکش کرد و الحمدلله مشکلی از روزه داری برایش ایجاد نشد و دکترش هم اجازه داد!
قبلترها همه روزه خوارها ناراحتی معده داشتند و روزه نمیگرفتند!!!!
اما الان خیلی وقیح میگویند برای چه روزه بگیرم! گشنه ام میشود...
دلم برایشان میسوزد که هرگز مزه لذتبخش این نوع گرسنگی را نچشیده اند...
همیشه آنکه گرسنگی و تشنگی روزه داری را چشیده هرسال منتظر آمدنش است و با رفتنش غمگین میشود و آنکه نچشیده با آمدنش غصه دار میشود و با رفتنش خوشحال...
پ.ن: پیشنهاد میکنم برای کسب این لذت همراه با معرفت کتاب "شهر خدا" نوشته استاد پناهیان رو این روزها بخونید.
+ میلاد غریب مدینه،امام حسن مجتبی(ع) مبارک