سلام به همه دوستان
************
سفر ایندفعه من به مشهد با همیشه متفاوت بود...از همیشه بیشتر بهم چسبید...راستشو بخواین تا حالا پیش نیمده بود تو ماه ذیقعده مشهد باشم...در ثانی اصلا خودم فکرشو نمیکردم که قراره برم مشهد و خیلی یه  دفعه ای جور شد...بدون برنامه و غیر منتظره...
اینکه میگم از همیشه بیشتر بهم چسبید جدا از اینکه تو ماه زیارتی امام رضا(ع)بود،اتفاق غیر منتظره و جالبی برام افتاد که همش عنایت خود آقا بود...
سه شنبه به سمت مشهد راه افتادم و قرار بود جمعه از اونجا حرکت کنم به سمت تهران،روز جمعه بعد از نماز ظهر و عصر دل تو دلم نبود،باید زیارت وداع میکردم...برام خیلی سخت بود...گریه امونم نمیداد...از ته دل به آقا گفتم چی میشه یه شب دیگه هم مهمونت باشم...نمیخوام به این زودی از بهشت بیرونم کنی و دوباره پرتم کنی تو دنیا...
خب برنامه ریزی از قبل تعیین شده و مشخص بود و اختیار با من نبود...به سختی با آقا وداع کردم بعدشم رفتم هتل...ساک و وسایلمو جمع کردم و آماده حرکت شدم که...
خبر رسید توری که بلیط و هتل رو برامون فراهم کرده بود بلیط برگشت رو هنوز تهیه نکرده و دیگه گیرش نمیاد و ناچاریم امشب رو مشهد بمونیم و فردا که شنبه باشه حرکت کنیم...!
باورم نمیشد...
خب تور موظفه که بلیط برگشت رو تهیه کنه حتی ساعتشم مشخص بود!حالا چی شده بود که پشت گوش افتاده بود و تهیه نشده بود هم حکمتی داشته قطعا...
یعنی واقعا امام رضا خواسته که یک شب دیگه مهمونش باشم....؟؟!!داشتم از خوشحالی بال در میوردم
البته ناگفته نماند که باید اتاقها رو تحویل میدادیم و همین کارم کردیم...در عوض تور موظف شد که به علت این سهل انگاری (که برای من خوشایند بود!)یک شب اقامت در هتل دیگه ای رو به عنوان خسارت تهیه کنه که الحق هتل دوم خیلی عالی تر و با امکانات بیشتری بود...البته برای من اینا مهم نبود،همینقدر که یک شب دیگه قرار بود بمونم کافی بود....
نماز مغرب و عشای اونشب بیشتر از همیشه بهم چسبید...اصلا یه جور دیگه سیمم وصل شده بود....بخصوص اینکه فرداش شب شهادت امام جواد(ع) بود و حرم برنامه های ویژه داشت...
خلاصه جاتون خالی خیلی خیلی بهم فاز داد!!!
امیدوارم این آخرین سفر مشهدم نبوده باشه و بازم زود زود دعوتم کنه...