سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
قالب وبلاگ
نویسندگان
لینک دوستان



میگن ناصر الدین شاه در سفر به سبزوار گذرش افتاد به در خونه حاج ملا هادی سبزواری...
تا وارد شد دید حاج ملا هادی سبزواری آن عالم گران سنگ تکه نانی برداشته و به سرکه میزنه و به دهان فرو میبره،بساط خونه ش هم یه تیکه نمده و یه قطعه سفره ایه که روی اون پهن کرده..
شاه به ملا هادی سبزواری میگه : من فکر میکردم زندگی شما بهتر از اینه....ملا هادی اینطور میگن: این رو هم که دارم باید بگذارم و برم.
و بعد روایت داود نبی(ع) رو برای شاه گفت:
خداوند به داود نبی(ع) اینطور فرمود "
ای داود من پنج چیز رو در پنج چیز پنهان کردم مردم جای دیگه ای دنبالش میگردن!
من علم رو در گرسنگی و تلاش پنهان کردم مردم در راحتی و آسایش دنبالش میگردن...
من عزت و سربلندی انسان رو در فرمانبرداری خودم پنهان کردم ولی انسانها فکر میکنن از آدمی مثل خودشون فرمان برداری کنن به عزت میرسن..
من بی نیازی انسان رو در قناعت قرار دادم مردم فکر میکنن بی نیازی در جمع کردن ثروته!
من راحتی رو در بهشت قرار دادم مردم تو دنیا دنبالش میگردن!
من رضا و خشنودی خودم رو در سخت گیری به نفس قرار دادم(مثل همین روزه داری) مردم تو آسون گیری به نفس دنبالش میگردن..."


[ چهارشنبه 90/5/19 ] [ 3:55 عصر ] [ ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 38
بازدید دیروز: 52
کل بازدیدها: 188148