• وبلاگ : عطر ريحان
  • يادداشت : زندگي جهادي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    هوووووووووم
    خو حالا مگه چيه؟ مام اجيل داشتيم! اصن چرا نيمديد از اجيلاي ما بخوريد؟:| خيلييييييييييييييييي بي ذوقيد شماها! همه دوستاي محترم خودم و آقامون رو ميگم :| يكي از يكي بي ذوق تر! ايش ب همتون....هيشكدومتون رو دوس ندارم...
    پاسخ

    نفس پستمو نگرفتي! منظورم صرف آجيل گرفتن و نگرفتن نبود! منظورم طرز فکر و نحوه زندگي بود...اصنشم ما هم واسه خودمون تخمه خريديم خورديم :)) // بعدشم من که تا 5 ام نبودم بعدشم که بابام اينجوري شد....خونه اقوام درجه يک هم نشد برم // غصه نخور سال اول ماهم سماق ميمکيديم! هي بايد منت ميکشيديم يکي بياد هيشکي نميومد! :دي