پيام
+
کفش هايم بي قرار خاکِ شمچه اند و دستانم در حسرتِ نوازش اروند و چشمانم بي تاب قدم هاي شرهاني... نميدونم آيا تا به حال به شرهاني رفتيد يا نه اما اون هايي که رفتند ميگفتند ما با ديدن شرهاني ياد غربت قبراي بي چراغ بقيع افتاديم...شرهاني بقيع جبهه هاست...شرهاني اميدوارم يه روز قسمت همه بشه که هم برن مدينه و هم برن شرهاني اون موقع متوجه حرفام ميشن!!!

منتظر بيداري
90/1/31
عطر ريحان
اينجا سرزمين گمنام هاست. سرزمين بي نام و نشان ها.
ساقي رضوان
نچ نرفتم:(
کوچه بنے هاشم
ان شا لله