به لطف خدا و به دعای شما دوستان بالاخره بعد از رفت آمدای هرروزمون به بنگاهها یه خونه نقلی پیدا کردیم. این مدت کلی تجربه های مختلف کسب کردیم که شاید برگشتم نوشتم! الان که دارم مینویسم خونه م با کارتون یکیه(مدیونید اگر فکر نکنید که آقای همسر وسایلو بسته بندی کرده! ) در حدی با کمبود جا مواجهیم که غذامونو باید سرپایی بخوریمو نماز هم یه نفر به زور جا میشه..واسه همین نوبتی میخونیم! این چندروز هم گرفتار تمیز کردن خونه و اسباب کشی هستیم.