سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عطر ریحان
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

هر قدمی که برمیدارم تازه میفهمم چقدر عقب بودم،
تازه میفهمم کل پرونده زندگی بیست و چند ساله ام که پیش خودم فکر میکردم لااقل نصفش که ارزش آخرتی داره!چقدر اوضاعش خرابه...چقدر با معیارها فاصله داره!
علت عقب موندنم بخاطر فاصله ام با یکی از همون دو میراث گرانبهای پیامبر برای امتش بود..
حالا که خدا دستم رو گرفت و منو سر سفره قرآن نشوند
تازه دارم میفهمم که
نه!...
این خبرا هم نیست...
خیلی راه ها هست که نرفتم و خیلی راهها هست که رفتم و خراب کاری کردم و باید برگردم و درستش رو برم!
تازه میفهمم چقدر جهل تو قرآن خوندن هام داشتم..
هنوزم دارم...فقط خیسی قطره ای از اقیانوس بیکران معارف الهی قرآن به جانم خورده دارم میسوزم از حسرت..
کوتاهی از خودم بوده که انقدر عقب موندم،قرآن که صحیح و سالم به دستمان رسیده پس چه دلیلی هست برای اینکه نرفته باشم دنبالش؟
افسوس که همیشه فکر میکردم خیلی باهاش مانوسم و روزی چند آیه و چند صفحه و چند تا تیکه ترجمه خوندن کافیه برای انس! برای اینکه یه روز سرت رو بالا بگیری و به پیغمبرت بگی من قرآن رو ضابع نکردم!
نه!...
این خبرا هم نیست...
البته همین هم از لطف خداست که دارم پی میبرم به این که کم دارم! حداقل دیگه مطمئن نیستم از خودم..

پ.ن: شما رو بخدا دستتون رو بدید به دست قرآن..خودش بلده چطور هدایت کنه مخاطبش رو...فقط دل بدید.
همین برای هدایت کافیه...اگر خدا بخواد.حتی اگر کلاس اخلاقی هم نرفته باشی و شاگرد عالمی نباشی...!
حرف بشر که نیست، کلام خداست...پس برای هدایت بشر کافیه...
بخدا راه همینه..
ثقلین قرار هست ریسمانی باشه که ما بهش چنگ بزنیم تا گمراه نشیم،حواسمون هست؟؟


[ پنج شنبه 92/11/10 ] [ 12:16 صبح ] [ ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

من کیستم ؟ بر جا ز کاروان سبک بار آرزو، خاکستری به راه.... گم کرده مرغ دربه دری راه آشیان، اندر شب سیاه....
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 190798