خدایا از این شهر خسته ام....

هممون یادمون رفته برای چی زنده ایم....باید چه کنیم....همه دارن بر سر دنیا رقابت میکنن...هممون شدیم تاجر...آخرت میفروشیم دنیا میخریم!!! چه تاجرای زیانکاری....!!!
خدایا آفت علاقه به دنیا بر گندمزارمان زده....دریابمان...
انقدر ضعیفیم که یه کم زرق و برق دنیا رو میبینیم گول میخوریم....
«ان الانسان لفی خسر»..هر وقت این آیه رو میخونم گریه م میگیره..از بیچارگی خودم گریه م میگیره....
خدایاااااا ما تو این عالم دچار خسران شدیم و یکی نیست دستمونو بگیره.....پس کو مولای ما...؟؟؟؟ کو صاحب ما؟؟؟؟؟؟
خدایا به خودت قسم ما هم از گناه خسته ایم...به دادمون برس تا گناه ذرات وجودمونو نابود نکرده....نذار تو باتلاق گناه غرق شیم......
خدا جونم خیلی شرمنده تم....به خاطر همه نفسهایی که بی تو زدم...شرمنده تم.....